ShiR SaVaraNe SamPadi united state of biosam
1. برخورد با زمین
در فضاي منظومه شمسي، به غير از خورشيد، سيارات و قمرهاي آنها، خردهسنگهاي ريز و درشتي وجود دارد که به دو دسته سيارک و دنبالهدار تقسيم ميشوند. سيارکها، صخرههايي با منشا نامعلوم هستند که در گروههايي بهدور خورشيد ميگردند. بيشتر اين سيارکها جايي هستند که سه برابر زمين از خورشيد فاصله دارد و کمربند سيارکها خوانده ميشود. اين منطقه بين سيارههاي مريخ و مشتري و بهاندازه کافي از زمين دور است. اما گروههاي کمجمعيتتري در فاصلههاي نزديکتر از زمين بهدور خورشيد ميچرخند. آنها گاهي به فاصله نزديکي از مدار زمين هم ميرسند و حتي مدار زمين را قطع ميکنند. اما دنبالهدارها درواقع، بازماندگان ابر نخستين منظومه شمسي هستند و ميتوان آنها را به يک توده برفي بسيار کثيف تشبيه کرد. اين هستههاي يخزده از آب، گاز و گردوغبار اگر گذارشان بهدرون منظومه شمسي بيفتد، با تابش خورشيد گرم ميشوند و دنبالهاي درخشان را تشکيل ميدهند. منشا دنبالهدارها، کمربند کوييپر و ابر اورت است که از پشت مدار سياره نپتون تا فاصله تقريبا دوال نوري از خورشيد گسترده شده و يک نابساماني کوچک گرانشي کافي است تا يک يا چند هسته از آنها از مدار بسيار دور خود بهدرون منظومه شمسي منحرف شوند. آسيبهاي ناشي از برخورد دنبالهدار شديدتر از برخورد سيارکها به زمين است، چون دنبالهدارها معمولا سرعت بسيار بيشتري دارند و انرژي آزاد شده در برخورد آنان با زمين بسيار بيشتر خواهد بود. دانشمندان با تاسيس چند مرکز پايش، مسير حرکت دنبالهدارها و سيارکها را دقيقا بررسي ميکنند تا اگر يکي از آنها در مسير برخورد با زمين قرار گرفت، از قبل آمادگي داشته باشند. البته اين آمادگي تاثير چنداني در مقابله با اين اجرام نخواهد داشت، چون ساختار سيارکها و دنبالهدارها کلوخ مانند است و قدرتمندترين اسلحه ساخته شده در زمين، يعني بمبهاي هستهاي يا هيدروژني، آنها را به قطعات کوچکتر، ولي بسيار پرانرژيتر تقسيم ميکند که ميتواند تاثير مخربتري بر زمين داشته باشد. بشر هنوز نتوانسته به راهحلي عملي براي مقابله با اين خطر دست پيدا کند. اگر يکي از اين اجرام آسماني به زمين برخورد کند، گودال بزرگي روي سطح زمين ايجاد خواهد کرد که قطر آن بين 10 تا 20 برابر جرم آسماني است. دهانه اين گودال با خاک يکسان خواهد شد، اما خطرناکتر از آن اثرات بلندمدتي است که به دنبال اين پديد ميآيد. اگر سنگ برخوردي بزرگ باشد، تکههاي داغ آن ميتواند در سراسر جهان پخش شود و آتشسوزيهاي گستردهبه راه بيندازد. دود ناشي از اين آتشسوزي ميتواند به کاهش محسوس ذخيره اکسيژن زمين منجر شود. از سوي ديگر، دود اين آتشسوزي در کنار انبوه گرد و غبار بهپاشده براثر برخورد، در سراسر زمين پخش ميشود و براي مدتهاي طولاني، حتي چند سال، نور خورشيد را کاهش ميدهد. چنين اتفاقي 65 ميليون سال پيش روي داد. سيارکي 10 کيلومتري به کوهستان يوکاتان در مکزيک برخورد کرد و با ايجاد گودالي دويست کيلومتري، آنقدر گرد و غبار در جو زمين پخش کرد که تا سالها، سطح زمين رنگ خورشيد را نديد و بيش از 65 درصد موجودات زنده روي زمين به همراه دايناسورها از بيغذايي منقرض شدند! تازهترين تحقيقات اين گمان را تقويت کرده که سيصدهزار سال پس از برخورد مکزيک، سيارکي ديگر به قطر 40 کيلومتر به زمين اصابت کرده و علاوه بر تاثيرات برخورد قبلي و هم فعاليتهاي آتشفشاني را تقويت کرده است. گودال ناشي از اين برخورد در اعماق اقيانوس هند، پانصد کيلومتر قطر دارد. 2. همهگیری جهانی با شيوع همهگيري آنفلوانزي نوع A در سال 1388، بيشتر مردم با اين تهديد جدي بهخوبي آشنا شدهاند. همهگيري، بيماري واگيرداري است که در منطقه وسيعي از محل سکونت مردم، از چند کشور گرفته تا سراسر جهان، منتشر شود. تاريخ، همهگيريهاي مرگآور فراواني را به خود ديده است. از طاعون آتن (430 پيش از ميلاد) که طي چهار سال يک چهارم از مردم يونان را کشت تا آنفلوانزاي اسپانيايي (1918 تا 1919 ميلادي) که يک سوم جمعيت آن روز جهان (500 ميليون نفر) را مبتلا کرد و تلفات انساني آن طي شش ماه به 50 ميليون نفر رسيد. بيماريهاي به شدت واگيردار ديگري مانند تيفوس، آبله، سرخک، سل و بيماريهايي چون جذام، مالاريا و تب زرد، همهگيريهاي کوچک و بزرگي را بهوجود آوردهاند. البته خوشبختانه هنوز ويروس يا باکتري کشندهاي که بتواند همزمان بر انسان و جانداران ديگر زمين تاثير بگذارد بهوجود نيامده است.اما بعضي کارشناسان نگران نمونههاي باکتري و ويروسهايي هستند که در آزمايشگاههاي تسليحات بيولوژيک و ميکروبي بعضي کشورهاي پيشرفته نگهداري ميشوند. براي مثال، بيماري آبله ساليان درازي است که ريشهکن شده، اما نمونههايي از ويروس آن در اين آزمايشگاهها نگهداري ميشود که آزادسازي اتفاقي يا عمدي آن ميتواند همهگيري بسيار شديدي را در سراسر جهان آغاز کند. 3. بلایای طبیعی زمين، سيارهاي فعال است و فعاليتهاي مختلفي در آن ديده ميشود. پوسته زمين از صفحاتي تشکيل شده که نسبت به يکديگر حرکت ميکنند و برخورد يا سايش لبههاي آنها با هم سبب ايجاد زمينلرزه، جزاير آتشفشاني يا چينخوردگي و بالا آمدن رشتهکوهها ميشوند. وزش بادها و توفانهاي جوي و اقيانوسي از ديگر فعاليتهاي ديناميکي است که در اين سياره ديده ميشود. متاسفانه بشر تاکنون نتوانسته است براي مقابله با اين بلاياي طبيعي، راهحل مطمئني پيدا کند. زمينلرزهها و سوناميهاي بسيار شديد ميتوانند محکمترين سازههاي ساخته دست بشر را ويران کنند؛ توفانهاي دريايي، گردبادها و تايفونها به سادگي همهچيز را متلاشي ميکنند و فوران يک آتشفشان ميتواند به تنهايي، يک شهر را زير گدازههاي خود دفن کند. در اين ميان، زمينلرزهها و توفانهاي دريايي آشناترين حوادث براي نسل امروز است. سوناميسال 1383 در اقيانوس هند، توفان دريايي کاترينا در سال 1384 و زمينلرزه شديد چين در ارديبهشت 1387 که جزو شديدترين نمونههاي بلاياي طبيعي اخير هستند، آسيبپذيري انسان را در برابر قهر طبيعت به خوبي نشان داده اند. اما درباره آتشفشانها غير از فوران پينوتوبو (فيليپين) در سال 1370 نمونه معاصر ديگري ثبت نشده و به همين دليل، کمتر کسي از تاثير فورانهاي آتشفشاني آگاهي دارد. فوران آتشفشان بخشي از چرخه مواد معدني در زمين است. طي اين فورانها، مواد معدني فراواني به پوسته و خصوصا به جو زمين تزريق ميشود که بسته به شدت فوران، ميتواند تاثير جهاني هم داشته باشد. در فوران قله پينوتوبو که بهار 1370 روي داد، 10 ميليارد تن (10 کيلومتر مکعب) ماگما به بيرون فوران کرد و 20 ميليون تن دياکسيدگوگرد وارد جو زمين شد. در شديدترين فوران، گدازهها تا ارتفاع 37 کيلومتري بالاي سطح زمين پرتاب شدند و با فرود تا شعاع چند ده کيلومتري، آسيبهاي فراواني برجاي گذاشتند. همچنين مقادير فراواني ذرات معلق هم به هوا تزريق شد که طي چند ماه پس از فوران، لايهاي جهاني از مه اسيد سولفوريک را در لايه استراتوسفر جو زمين پديد آوردند. وجود اين ذرات معلق در جو، بازتابندگي نسبي زمين را افزايش داد و از متوسط دماي زمين تا نيمدرجه سانتيگراد کاست. خوشبختانه دانشمندان توانستند باتوجه به فعاليتهاي زلزلهاي اين آتشفشان، وقوع فوران را پيشبيني کنند و با تخليه زودهنگام مردم ناحيه، تلفات جاني را به حداقل برسانند. اما تاريخ شاهد نمونههاي بسيار مرگباري هم بوده است. مشهورترين آنها، فوران آتشفشان وزووئوس در ايتاليا (79 ميلادي) است که شهر باستاني پمپئي را با تمام ساکنانش زير دهها متر خاکستر مدفون کرد. اين فوران بهقدري ناگهاني و شديد بود که بسياري از مردم در همان وضعيت خفه شدند و با سخت شدن گدازهها و خاکستر، به سنگ تبديل شدند. وقتي يک فوران آتشفشاني بتواند چنين تاثيرات جهاني داشته باشد، ميشود تصور کرد که اگر همانند ميليونها سال پيش، تعداد زيادي آتشفشان در بازه زماني نسبتا کوتاهي فوران کنند، چه تاثير شگرفي بر زندگي موجودات زنده خوهند داشت.
4. انفجار ستارگان ستارگان مانند موجودات زنده زماني متولد ميشوند و پساز سالها ميميرند. زندگي يک ستاره سرشار از پديدههاي خطرناکي است که هريک براي نابودي حيات کافي است. پرتوهاي پرانرژي و خطرناک فرابنفش، ايکس و گاما؛ شرارهها و طوفانهاي مغناطيسي، بادهاي ستارهاي، انفجارهاي ابرنواختري در پايان عمر ستارگان سنگين و فورانگرهاي گاما که در ستارگان نوتروني و انفجارهاي ابرنواختري ديده شده، هريک به تنهايي ميتوانند حيات را نابود کنند. در اطراف ما، ستارگان بسيار بزرگ فراوان هست. قلبالعقرب، پرنورترين ستاره صورتفلکي عقرب که بهار و تابستان به راحتي ديده ميشود، دههزار برابر از خورشيد درخشانتر است و 520 سالنوري از ما فاصله دارد. يدالجوزا، دومين ستاره صورتفلکي شکارچي، پنجاههزار برابر خورشيد درخشنده است و 1400 سالنوري فاصله دارد. اين ستارگان در آيندهاي نامشخص، فردا يا چند ميليون سال ديگر منفجر ميشوند و انبوهي از پرتوهاي پرانرژي خطرناک را بهسوي زمين روانه ميکنند. فاصله اين ستارگان با ما نسبتا نزديک است و مانعي بزرگ مانند تودههاي عظيم غبار کهکشاني بين منظومه شمسي و اين ستارگان وجود ندارد. اين دو عامل مهم، زمين را در برابر اين انفجارها بسيار بيدفاع کرده است و اگر روزي يکي از اين غولهاي همسايه منفجر شود، حيات روي زمين با تهديدي خطرناک روبهرو خواهد شد. پرتوهاي پرانرژي گاما، ايکس و فرابنفش بهشدت به جو آسيب ميرسانند و با نابود کردن لايههاي محافظ آن مانند ازون، سطح زمين و موجودات روي آنرا در معرض اين پرتوهاي مرگآور قرار ميدهند. علاوه بر اين انفجارهاي ابرنواختري، فورانگرهاي گاما را هم نبايد از ياد برد. اين موجودات، پرتوهاي متمرکزي از تابش الکترومغناطيسي مرگبار گاما توليد ميکنند که تا ميليونها سالنوري سفر ميکند و اثر تخريبي برجا ميگذارد. اگر يکي از اين فورانگرهاي گاما در نزديکي ما فعال شود، پديدهاي شايد ويرانگرتر از انفجار ابرنواختري روي ميدهد. اين تنها برخوردي است که زمين حتما روزي گرفتار آن خواهد شد، اما اينکه سرنوشت اين برخورد به کجا ميکشد را هنوز کسي نميداند. شواهدي در دست است که حدود 440 ميليون سال پيش، زمين در مسير تابش يکي از اين فورانگرها قرار گرفت و نسل بيشاز هشتاد درصد موجودات زنده روي زمين منقرض شد.
5. گرمایش زمین يکي ديگر از خطرات بزرگ بشري گرمايش زمين است. اگر انسانها به رفتار غير مسوولانه خود در انتشار گازهاي گلخانهاي ادامه دهد، احتمالا در صد سال آينده کره زمين چند درجه گرمتر ميشود. احتمالا درباره ذوب شدن يخهاي قطبي و بالا آمدن سطح آب درياها شنيدهايد. در صورت بالا آمدن درياها به ميزان يک متر، خيلي از نواحي ساحلي به زير آب فرو خواهند رفت، بعضي از کشورهاي کوچک جزيرهاي و ساحلي کاملا از روي نقشه کره زمين محو خواهند شد و جمعيت بسياري آواره ميگردند. شهر ونيز و کشور مالديو در اين وضع ديگر فقط در کتابهاي تاريخ حضور خواهند داشت. ولي مسئله فقط اين نيست. بدبينانهترين برآوردها ميگويند که با گرم شدن زمين، بسياري از زمينهاي حاصلخيز به بيابان تبديل و منابع غذايي بشر به شدت محدود خواهند شد. با اين حساب در پايان قرن جاري بهدليل از دست رفتن منابع غذايي تنها 10 درصد از جمعيت 10 ميليارد نفري زمين زنده خواهند ماند.اما اين اول ماجراست. در زير يخهاي قطب شمال، ذخاير عظيمياز گاز متان خفته است و با بالا رفتن قيمت حاملهاي انرژي در دنيا، دولتها کمکم به فکر بهرهبرداري از اين ذخاير افتادهاند اما ذوب شدن يخهاي قطبي و کاهش ضخامت لايه يخ، بخشي از ذخاير متان محبوس شده در زير اين يخها را آزاد خواهد کرد. متان خود يک گاز گلخانهاي است و تاثيرش بر گرمايش زمين بسيار شديدتر از دياکسيدکربن است؛ بنابراين زمين باز هم گرمتر خواهد شد و به دنبال آن، يخهاي بيشتري آزاد ميشوند و اين چرخه ادامه خواهد يافت. اين سناريو آينده وحشتناکي دارد و افزايش دماي خيلي بالاتر از يکي دو درجه فعلي را نصيب کره زمين خواهد کرد. در بهترين حالت شايد شاهد حضور فيلها و زرافهها در سيبري باشيم. اما در بدترين سناريوها، دماي زمين آنقدر بالا ميرود که در کوتاهمدت، شرايط زندگي براي بسياري از موجودات بخصوص گونههاي پيشرفته و حساسي مانند انسان مهيا نخواهد بود و بسياري از آنها از بين خواهند رفت. البته اين رويداد در گذشته زمين بيسابقه نيست. زمين، عصرهاي يخبندان و بسيار گرم فراواني را پشت سر گذاشته که البته همه آنها علتي طبيعي داشتند؛ هر بار، بعضي موجودات مجبور به ترک اين کره خاکي شدهاند و بعضي ديگر توانستهاند جان سالم به در ببرند. شايد اگر انسانها به فکر بهبود تغييرات آبوهوايي نباشند، مجبور شوند تا پايان قرن حاضر، اين کره خاکي را ترک کنند و آنرا براي موجوداتي مانند سوسک حمام باقي بگذارند که ميتواند شرايط سختتر از اين را هم تحمل کند!
موضوع مطلب : <-PostCategory-> مطالب اخير
پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
فرم تماس امکانات دیگر
|
||||||||||
کلیه حقوق این وبلاگ برای ShiR SaVaraNe SamPadi محفوظ است
|